به نام خدا
اول از دو دوستی ک رو نوشته قبلی نظر گزاشتن و 20نفری ک نوشته رو خوندن تشکر میکنم...جواب نطرات رو هم همونجا ک نظر دادید(رو نوشته قبل دادم)
قسمت اول...
م.ک خدمت خواجه برسید و بگفت : یا خواجه چه کسی خوش تیپ ترین استاد این مرز و بووم است؟
خواجه خنده ای بکرد و رو بکرد به م.ک و بدو گفت : معلوم است.
م.ک با این خیال که منظورش او بوده به سوی محفلی از اغنیا و اکنیا رهسپار شد.
در آن جمع کذایی حاضر بشد و بگفت : منم آن مرد نمونه منم آن یکی یه دونه
آن گوهر نایاب منم آن خوش تیپ و خوش اندام منم
ناگهان خواجه رو بکرد به م.ک و بدو گفت : هی مردک چه اعتماد به سقفی !!! وانگهی جمع حاضر جامع ها بدریدند و ب سوی او بدویدند....
ادامه دارد....